Thursday, September 24, 2009
Wednesday, September 23, 2009
Tuesday, September 22, 2009
Monday, September 21, 2009
NY is ready for a biggest protests
Two trucks displaying posters against Mahmoud Ahmadinejad drive near the UN building in New York on September 21, 2009. As the world leaders converge on New York for the annual United Nations General Assembly, US President Barack Obama geared up for whirlwind meetings with counterparts from China, Japan and Russia, but Iran's firebrand leader looked set to be left out in the cold.
Friday, September 18, 2009
94 posted youtube-Iran Tehran Sep. 18, 2009
I am telling you, you should be there yourself to see the pride and devotion of these partisan patriots. These are ordinary people on the street not political or trained, now they turn into a fire ball and strongly believe they must not stop until they shout down this dictator’s regime. It can not be explained in words. They have no fear, in the center of this situation there is horror and nightmarish images you cant possibly imagine. Nothing can stop these protesters, nothing! This is above the boiling point of their tolerance. They risk there life in doing this. No, no I can’t explain. What you see in the picture of your TV or computer is nothing you can experience. You have to be there to understand it.
YouTube - Iran Tehran 18 Sep 09 Ghods Protest Part 91
Monday, September 14, 2009
احمدی نژاد، شارلاتانيسم ِ, روان پريشانه
احمدی نژاد، شارلاتانيسم ِ روان پريشانه (بخش نخست)، مسعود نقره کار
سلامت روانی رهبران کشورهای عضو سازمان ملل می بايد مورد توجه اين سازمان قرار گيرد. توجه و حساسيت به اين موضوع نقشی پيش گيرنده در بروز فجايع انسانی خواهد داشت. برای نمونه احمدی نژاد رئيس جمهور حکومت اسلامی از سلامت روانی برخوردار نيست. توهم، هذيان، خودشيفتگی و خيال آفرينی های عظمت طلبانه و نيز شارلاتانيسم اين فرد می توانند پيامدهای جبران ناپذيری برای مردم ايران و جهان به بار آورند
اين مقاله در ۴ بخش منتشر خواهد شد، تکه هايی از مقاله تکراری ست، به اين دليل که طرح سابقه ی "بيمار" برای رسيدن به تشخيص قطعی ِ بيماری ِ روانی ضروری ست.
م. ن
پيشگفتار
پس از سی سال حاکميت " خون و جنون ", سرانجام گروهی از پزشکان داخل کشور نگرانی خود را از وضعيت سلامت روانی رهبران و مسؤلان حکومت اسلامی ابراز کردند. ۱۲۰ تن از پزشکان برجسته ی کشور در اطلاعيه ای , که بخش هايی از آن را ملاحظه می کنيد, اعلام کردند :
" ..... با اظهار تاسف از حوادث غمباری که به موجب ضعف تدبير و خروج از انصاف و داد در تامين حقوق حقه بخش عظيمی از رای دهندگان رخ داد متاسفانه ...... رفتار مسئولان و برخی از افراد و گروههای غير رسمی سبب توهين به حرمت منتقدان و معترضان شد و در بسياری از موارد آسيب های جسمانی و روانی شهروندان را در پی داشت و سلامت مردم را به مخاطره افکند.
امضا کنندگان اين بيانيه به سبب دانش خود در حوزه پزشکی به شدت نگران لطماتی هستند که به سلامت جسمانی روانی اجتماعی و معنوی شهروندان و جامعه وارد می شود. يقينا فراگيری اين آسيب ها در دايره معترضين به نتيجه انتخابات دهم رياست جمهوری محدود نشده بلکه گريبان همه اعم از مسئولين و مردم ايران را خواهد گرفت بلاشک علاوه بر بازداشت شدگان معترض که در معرض برخوردهای شديد فيزيکی و روحی قرار می گيرند ساير مردم نيز به موجب حس محبت به هموطنان دچار دلمردگی ياس و آسيب روانی و اجتماعی و حتی اختلالات روان تنی می شوند. ......
در پايان لازم به تاکيد است که از اين پس در بررسی صلاحيت افرادی که عهده دار مسئوليتهای کليدی کشور
خواهند شد لازم است سلامت روانی آنها توسط يک کميته آگاه و مورد تائيد جامعه پزشکی مدنظر قرار گيرد."(۱)
معنای اطلاعيه پزشکان اين است که برخی از" مسؤلان کليدی کشور" از سلامت روانی بر خوردار نيستند.
اگر چه اطلاعيه پزشکان داخل کشور جسورانه و ارزشمند است اما بايد توجه داشت که پرونده ی ابتلا به نشانه های بيماری روانی بسياری از رهبران و مسؤلان طراز اول حکومت اسلامی سی سال است که گشوده شده است ,و سی سال است که مردم ميهنمان قربانيان ستمگری و جباريت گروهی بيمارروانی و عصبی هستند.
طرح مسئله و بحث پيرامون اختلال های روانی رهبران و مسؤلان حکومت اسلامی را در چنين سطح گسترده ای می بايد در کنار شرايط سياسی و اجتماعی , مديون آقای احمدی نژاد بود.گفتار و رفتار روان پريشانه و شارلاتانيسيم آقای احمدی نژاد در مقام رياست جمهور حکومت اسلامی توجه صاحب نظران داخلی و خارجی و مردم ايران و جهان را به وجود نشانه های اختلال های روانی ِ او و ساير رهبران و مسؤلان حکومت اسلامی بيش از پيش جلب کرده است.
واژه ای چند در باره روان پريشی و شارلاتانيسم
روانپريشی ( جنون ) : اختلال در کارکرد پديده های احساس ، ادراک, عاطفه، توجه، تمرکز، تفکر، قضاوت و شعور, و به طور کلی مجموعه ی روند ها و پديده های روانی ست که در گفتار و رفتار بيمار خود را نشان می دهد. اين احتلال ها سبب گسيختگی گاه کامل و گاه نسبی پديده ها و روند های روانی , و نيز رابطه ی فرد با پيرامون خود وواقعيت می شوند . در اين اختلال ها مجموعه ای از تصاوير و رخداد های غير واقعی جايگزين جهان روانی و ذهنی فرد می شوند. توهم و هذيان از نشانه های روان پريشی است.
اختلال های شخصيتی نيز به عنوان نوعی از بيماری های روانی , سبب اختلال درذهن و رفتار بيمار می شوند, برای نمونه افراد مبتلا به اختلال شخصيت پارانوئيد افرادی شکاک و بدبين هستند و در پس هر گفته و عملی توطئه ای پنهانی می بينند. افراد مبتلا به اختلال ها و نابسامانی های شخصيتی " خود شيفتگی" يا " نارسيسسم" خود را مهم و پر اهميت می پندارند و هر انتقادی را با عصبانيت و تحقير کردن منتقد پاسخ می دهند. اين بيماران هميشه می خواهند مرکز توجه باشند و تلاش شان اين است به هر طريق ممکن جلب توجه کنند." نارسيس" در افسانه های يونان جوان زيبايی ست که با ديدن تصوير خود درآ ب ستايشگر,عاشق وشيفته ی خود می شود, تلاش اواما برای د ست يابی به معشوق اش , يعنی بازتاب چهره ی زيبايش درآ ب , به جايی نمی رسد و نقش برآب می شود. سرانجام اين جوان زيبا تغييرشکل می يابد و به گل نرگس تبديل می شود.
خود شيفتگی در مواردی طبيعی ست( به ويژه درکودکان) اما نوع بيماری زايش می تواند" خوش خيم" و يا " بد خيم" باشد. قدرت , پول , مورد ستايش و توجه قرار گرفتن, زيبايی و حس"خود ويژه" بودن در بروز اين بيماری نقش ايفا می کند. نوع بدخيم اين بيماری از جمله بيماری های شايع در ميان رهبران و چهره های سياسی است. تجربه زندگی نشان داده است که بسياری از اين بيماران نه به گل نرگس که به داسی برای دروی زيبا ترين گل ها بدل شده اند.تصور می شد که نارسيست ها می بايد زيبا رو و خوش اندام باشند اما واقعيت غير از اين است, که می بينيد.نارسيست ها چنان خود را قدرتمند می پندارند که تصور نمی کنند کسی قادر به کشف خطا های شان باشد.
شارلاتان : کسی ست که " با زبان خوش مردم را فريب می دهد . حقه باز, چاخان , چاچول باز به عنوان واژه های مترادف های شارتان بکار رفته است . برخی از ويژگی های شارلاتان اين ها هستند:
۱- فاقد صلاحيت , توانايی و دانش لازم برای انجام کاری که می خواهد انجام بدهد و يا به او محول شده است. تظاهرکردن به آنچه که فاقد آن است.
۲- وقيح و پررو در طرح نظرات خود و يا مخالفت با ديگران
۳- دروغگو, عوامفريب و مردم فريب
رهبران سياسی و بيماری های روانی
بسياری از رهبران سياسی ی جهان به بيماری ها و اختلال های روانی ( روان نژندی , روان پريشی , اختلال های شخصيتی و اختلال های خلقی ) مبتلا بوده اند و يا نشانه ها و علائم اين بيماری ها را نشان داده اند . دو عامل می توانند دليل شيوع و تشديد اختلال های روانی در ميان رهبران و چهره های سياسی باشند.
۱- فشارهای روانی و عصبی ناشی از فعاليت های سياسی
۲- جاذبه های فريبنده ی قدرت
برخی از رهبران و چهره های سياسی به بيماری مانيک – دپرسيو( جنون شيدايی) وديگر انواع اختلال های خلقی ِ دوقطبی مبتلا بودند . در اين بيماری روانی گاه بيمار از افسردگی شديد رنج می برد و گاه سرشار از شادی و انرژی و شور زندگی می شود. شواهدی نيزپيرامون رابطه ی اين بيماری و خلاقيت وجود دارد. , ناپلئون بناپارت , اوليور کرامول, وينستون چرچيل , تئودور روزولت نمونه اند. روزولت در زندگی سياسی اش بيش از ۱۵۰ هزار نامه نوشت و تعداد زيادی کتاب در عرصه های مختلف سياسی و اجتماعی منتشر کرد.
آدولف هيتلر, پرنسيس ديانا و اوا پرون را هم مبتلايان به اختلال خلقی ِ دوقطبی معرفی کرده اند.
بسياری ديگر از رهبران و چهره های سياسی از بيماری افسردگی شديد رنج بردند که به آبراهام لينکن می توان اشاره داشت. از ژوزف استالين و ريچارد نيکسون به عنوان مبتلايان به اختلال شخصيتی پارانوييد نام برده اند .
نابسامانی ی شخصيتی نارسيسسم از شايع ترين اخلتلال های روانی در ميان رهبران و چهره های سياسی بود ه, وهست .از مطرح ترين نارسيست ها ی عالم سياست از ژنرال پتن, ژنرال مک آرتور و ميلوسويچ نام می برند. از بيل کلينتون نيز به عنوان يک نارسيست" خوش خيم" نام برده اند.
در ميان رهبران و چهره های سياسی ِ در قيد حيات که نشانه های اختلال های روانی را بروز داده اند به معمر قذافی , هوگو چاوز , "سيلويو برلوسکونی "، نخست وزير ايتاليا، اشاره شده است .
در ميهنمان داريوش , اردشير سوم, شاپور دوم .... نشانه هايی از اختلال روانی نشان داده اند. کمبوجيه گويا به بيماری عصبی صرع گيجگاهی , که نشانه ی توهم و برخی ديگر از نشانه های روان پريشی نيزدارد, مبتلا بوده است , بعداز حمله ی اعراب به ايران نيز بر تعداد رهبرانی که نشانه های اختلال های روانی داشتند, افزوده شد, از ملک محمد سلجوقی , امير مبارزالدين محمد, شاه اسماعيل ,آغا محمد خان قاجارو..... می توان نام برد.
در حکومت اسلامی حجت الاسلام شيخ صادق خلخالی و آيت الله گيلانی و اسدالله لاجوردی, نشانه های اختلال شخصيتی ی ديگر آزاری يا آزار بارگی از خود بروز دادند. بيرحمی , خشونت آئينی , تحقير و آزار ديگران وروحيه ی شکنجه گرانه از نشانه های اين اختلال روانی است. قساوت آيت الله خمينی نيز نشانه ی اين نوع اختلال شخصيت بود . فتوی قتل سلمان رشدی و نيز قتل عام بيرحمانه ی هزاران زندانی سياسی و عقيدتی مجموعه ی علايم اختلال شخصيتی ساديستيک خمينی را باز می تاباند.اين نوع اختلال شخصيت را خمينی بارها در سخنرانی های اش بروز داده است . خمينی در روز ميلاد پيامبر اسلام در سال ۱٣۶۱ , و دررابطه با کشتار جمعی از دگرانديشان و مخالفان حکومت اسلامی فرمان داد :"......شما آقايان علما، چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می رويد؟ چرا هی آيات رحمت را در قران می خوانيد و آيات قتال را نمی خوانيد؟ قران می گويد بکشيد، حبس کنيد.... پيغمبر شمشير دارد تا آدم بکشد. ائمه همه جندی( نظامی ) بودند. همگی جنگی بودند. شمشير می کشيدند. آدم می کشتند.... خليفه می خواهيم که دست ببرد، حد بزند، رجم کند. با چند سال زندان کار درست نمی شود. اين عواطف کودکانه را کنار بگذاريد......" و آيت الله گيلانی در همان زمان و آيت الله مصباح يزدی بعد تر فرمان را کامل تر و بار ها تکرار کردند: "...... اهانت گر به اسلام بايد خونش ريخته شود و محاکمه نيز نمی خواهد.»
از رهبران و چهره های سياسی در قيد حيات سياهه ای از نام ها می توان ارائه داد, که نماد و سمبل آن ها محمود احمدی نژاد است . برخی از پزشکان و روانپزشکان تنها نشانه هايی از بيماری روانی در احمدی نژاد می بينند, برخی ديگر او را مبتلا به روانپريشی اسکيزو افکتيو می دانند. از اختلال شخصيتی پارانوئيد و نشانه های اختلال های نارسيستيک و ساديستيک احمدی نژاد نيز سخن گفته شده است., برخی بر اين مجموعه اختلال خلق و خويی ( مانيک – دپرسيو) و دو قطبی , به ويژه نشانه های اختلال مانيکی( مانيا) را نيز اضافه می کنند و توهم ها و هذيان های او را ناشی از ابتلا به اين بيماری دانسته اند. (۲)
باز گشايی مجدد پرونده ی احمدی نژاد
هدف از بازگشايی اين پرونده همراهی و همصدايی با پزشکان داخل کشور , و ابراز نگرانی ازافزايش , تداوم و تشديد نشانه های اختلال های روانی آقای احمدی نژاد است. آقای احمدی نژاد بار ديگر به مقام رياست جمهوری حکومت اسلامی دست يافت.اگر چه در اين حکومت حرف آخر را ولی فقيه, آيت الله خامنه ای, می زند و احمدی نژاد يک تدارکات چی بيش نيست اما به اين دليل که او نماد و سمبل رژيم اسلامی ست, توجه و بررسيدن احوال روانی ورفتاری اش , که ويژگی های روانی و رفتاری بخش بزرگی از رهبران و مسؤلان حکومت اسلامی را نيز بازمی تاباند, پر اهميت و حساس است.
قصد من به هيچوجه توهين يا " انگ زدن " به آقای احمدی نژاد رييس جمهور حکومت اسلامی نيست. احمدی نژاد فردی تحصيلکرده است , اما تاريخ و زندگی نشان داده اند که تحصيلکرده بودن دليلی برای اينکه سياستمداری لايق, انسان و بر خوردار از سلامت روانی و عصبی بودن , نيست. تجربه های تاريخی, و زندگی , بويژه پديده ی حکومت اسلامی نشان داده اند که تحصيلات دانشگاهی و کسب عناوينی همچون " استاد دانشگاه" و " دکتر" و " مهندس " تضمينی برای صحت و سلامت روانی نيست. جمهوری اسلامی حتی شکنجه گران و جنايتکاران تحصيکرده پرورانده است, و بسيارند اساتيد دانشگاه ها و دکتر ها و مهندس های حزب الهی که تجلی بلاهت و جهالت هستند. (۳)
خلاصه ی پرونده ی محمود احمدی نژاد
۱- سابقه ی بيماری
الف: روان پريشی
پيشينه ی اختلال های روانی آقای احمدی نژاد را می بايد در سال های پيش از رياست جمهوری او جستجو کرد . در نخستين دور انتخابات علايم اندک اندک شدت ياقتند . حضور در سخنرانی های انتخاباتی , ويژگی های گفتاری و رفتاری او را آشکار تر کرد . "پيشگويی" او در باره انتخابات دور نهم , نقش امام زمان و روزه گرفتن ها و وضو ساختن ها و دعا ها و صلوا ت فرستادن درانتخاب شدن اش بارقه های آغاز تشديد بيماری او بود."(۴).
پس از انتخاب شدن به رياست جمهوری نشانه های اختلال های روانی و عصبی چشمگيرتر شدند. توهم و هذيان نشانه هايی برجسته تر شدند . تصوراتی غير واقعی و غير منطقی , همراه با احساس و ادراک بدون وجود محرک ها ی واقعی , مثل ديدن صحنه هايی که فقط او می ديد و يا صداهايی که فقط او می شنيد.
سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال۱۳۸۴ و ماجرای " هاله نور" و جذابيت شگفت انگيز و مات و مبهوت شدن رهبران جهان به هنگام سخنرانی اش بزرگ نمايی وبزرگ جلوه گری در رفتار و پندار و خيال آفرينی های عظمت طلبانه ی اش را بروز داد .آقای احمدی نژاد درباره سفرش به نيويورک و سخنرانی در مجمع سازمان ملل گفت:
" ........وقتی در خيابانها راه میرفتيم، به هر ساختمانی میرفتيم، همه توجهات به سمت هیأت ايرانی بود، کأنه هيچ کس ديگری نبود. من روز آخری که سخنرانی کردم، تقريبا همه سران بودند يکی از همان جمع به من گفت: «وقتی تو شروع کردی «بسما..» و «اللهم» را گفتی، من ديدم يک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در يک حصن و حصاری رفتی»؛ اين را من خودم هم احساس کردم که فضا يک دفعه عوض شد و همه حدود بيستوهفت، هشت دقيقه تمام، اين سران مژه نزدند. اينکه میگم مژه نزدند، غلو نمیکنم. اغراق نيست، چون نگاه میکردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار يک دستی همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود. چشمها و گوشهايشان را بازکرده بود که ببينيد از جمهوری اسلامی پيام چيست." (۵)
اين سخن از سوی آقای احمدی نژاد, واکنش هايی به همراه داشت , واکنش ها يی که سبب شدند که احمدی نژاد و نزديکان اش به ناچار به" تکذيب "و دروغگويی روی آورند:
"....حجت الاسلام کعبی که در جلسه حضور داشت , هاله نور را تکذيب کرد... تنها چيزی که در آن جلسه مطرح نشد، هاله نور و مانند آن بود که همه شايعه و جنگ روانی است، من با آقای الهام هم تماس گرفتم و ايشان گفت من هم اطلاعی ندارم و ما چنين چيزی در آن جلسه نشنيدهايم و معلوم نيست اين شايعات از کجا نشأت میگيرد و دامن زده میشود..." (۶)
اما آقای رييس جمهور در سخنرانی ای ديگر نشان داد آنچه که پيرامون " هاله نور" ضبط ويديويی شده بود " کذب" نبود. او در باره سفر ديگرش به نيويورک گفت :
".... همين پارسال که ما رفتيم تو خود نيويورک , خب يه کاروانی راه ميندازن ما که ميريم, اون حفاظتی که برای ما ميذارن خيلی سنگين می گيرن , به اندازه ی رييس جمهور خودشون حفاظت ميذارن, ۲۰ تا ۳۰ تا ماشين راه می افتن , همه از اين ماشينای سياه - برای اينکه وحشت بندازه تو دل مردم- جالبه که مثلا" ۵ دقيقه تا ۱۰ دقيقه طول می کشه از سازمان ملل بريم اون محل , معمولا" نزديکه , دو سه چار راه بيشتر نيست , مردم محل , مردم همونجا وايميستن کنار خيابون , تا مارو پيدا می کنن تا يه ثانيه چشمشون می افته به ما همچی می کنن .....(و احمدی نژاد مشتش را گره می کند و با انگشتان اش علامت پيروزی را به حضاری که سخنان اش را گوش می کنند, نشان می دهد) ......
......يه دختر بچه دو سه ساله تو بغل دوستش بود , منو نشونش داد, گفت اين کيه ؟ اين کيه ؟ , اصلن زبون اونا اسپانيولی ی , بچه هه نيگا کرد به من, گفت : اين محموده , اين محموده..... "(۷)
نشانه های توهم و هذيان فقط در دومورد فوق خلاصه نمی شود , نمونه ی ديگر ادعای ارتباط با امام زمان است تا آن حد که ميثاقی را او و کابينه اش برای همکاری از طريق " چاه جمکران " در اختيار امام زمان قرار دادند تا امام زمان امضا کند.
" ..... يکی از من پرسيد فلانی می گويند تو ارتباط داری, گفتم بله دارم , پرسيد واقعا" ارتباط داری؟ با چه کسی؟ و من گفتم با خدا ارتباط دارم..........مگر حتما" بايد در اين قرن از دل کوه شتر بيرون بيايد تا دوستان قبول کنند معجزه را. ...؟ "(۸)
".....اين رييس جمهور امريکاهم مثل ماست . يعنی به ايشان هم الهام می شود..... ( البته )الهام از نوع شيطانی اش , شيطان به رييس جمهور امريکا الهام می کند......." (۹)
البته شيوع اين دست از توهم ها و هذيان ها در جامعه ی ما , به ويژه بعد از به قدرت رسيدن حکومت اسلامی , افزايش يافته است, و تنها مختص آقای احمدی نزاد نيست:
. "......در بيمارستان روزبه تهران ما هميشه تعداد بسيار زيادی امام زمان داشته ايم .... ما هميشه برای دانشجويان توضيح می داديم که دليل کثرت امام زمان ها در تيمارستان های ايران در اينجاست که هر چند منشا اين اختلالات فيزيکی است اما نحوه بروز آن ها جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد, يعنی همان جنون بزرگ منشی يا عظمت طلبانه در اينگونه بيماران که خود را بنوعی منجی جامعه و ديگران می دانند.... در جامعه ايران با زمينه فرهنگی و مذهبی که دارد گرايش اينگونه بيماران به اينکه خود را امام يا بر گزيده يا فرستاده بشمارند بالطبع وسيعتر و پرشمارتر است......" (۱۰)
از ويژگی های ديگری که در پرونده آقای احمدی نژاد ثبت است , پراهميت پنداشتن خود, خود بزرگ انگاری وغلو کردن در توانايی های شان است. اين ها گوشه هايی ازگفته های آقای احمدی نژاد است :
" .... يکی از شخصيت های شرق آسيا , از مسؤلين درجه يک اومده بود ديدن من, اومد تو, يه نيم ساعت صحبت کرد, همه ی حرفش اين بود , خلاصه ی حرفش اين بود که آقا ما اوضاع جهان رو داريم مطالعه می کنيم, داريم می بينيم ايران به سرعت داره تبديل ميشه به يک قدرت بزرگ بلامنازع , ما از الان اومديم بگيم ما با شماييم.........مث اين خانومايی که صب ميرن زنبيل رو ميذارن تو صف شير, اين اومده زنبيل بذ اره تو صف و بگه ما با شماييم, ما مشتری شماييم ......"
"...... ملت ايران با تبعيت از فرهنگ حسينی و ايستادگی کمر استکبار را شکسته و بر بام عزت جهان نشسته است.»
".... ۲۲ بهمن نقطه عطف و جهشی در عالم بشريت است ...."(۱۱)
در کنار اين ادعا های نشانه شناسانه از بی سابقه بودن " سفرهای استانی" اش در تاريخ ايران و جهان سخن می گويد:
"....... در ۵/۲ سال گذشته ۳۴ سفر استانی دولت انجام داده که در تاريخ ايران و جهان بی سابقه است ......"
آقای احمدی نژاد در گفت و گو با خبرنگار لوموند , که برای نشان دادن " تاتر قدرت " و مصاحبه های " نمايشی" ايشان به ايران سفر کرده اند نيز از" کرامت انسانی " جهانگير شان سخن گفته است .(۱۲)
و نيز گفته شد اطرافيان او خواستند که رياست جمهور با خبرنگاران ترک مصاحبه کند چرا که می پنداشتند, احمدی نژاد را :".... در ترکيه دوست دارند و بيل بوردهای شان را کنار کوفی عنان می گذارند......... " و احمدی نژاد پاسخ دادند : " ..... , همه من را دوست دارند". اين دست تصور های غير واقعی در گفتار های احمدی نژاد کم نيستند : " دنيا دارد به سرعت احمدی نژادی می شود" , " اين سفر های استانی روی رهبران دنيا نيز تاثير داشته و گاهی که ما تماس می گيريم , می گويند به سفر های دوره ای يا استانی رفته است .." (۱۳) .
فقدان همدلی وقلب واقعيت برای اثبات خود نيز از ديگر نشانه های اختلال روانی آقای احمدی نژاد است. انديشگی و کرداراو دررابطه بادگرانديشان سياسی و اقليت های مذهبی , به ويژه يهودی ها و بهايی ها پوشيده نيست . انتصاب مصطفی پورمحمدی به عنوان وزير کشور و محسنی اژه ای به عنوان وزيراطلاعات, که هر دو از آمران و عاملان قتل عام زندانيان سياسی و عقيدتی و کشتار دگرانديشان هستند, و نيز مشاوری چون روح الله حسينيان , که با افتخار گفته است " زمانی قاتل بوده است " روشنگر اين واقعيت است.
تبليع وخواست" محو کشوراسراييل از روی کره زمين" نيز نمونه ديگری ست . به اين خود شيفتگی و برتری طلبی مذهبی ,انکار واقعيت " هولوکاست" , يعنی کشتار ميليون ها يهودی در خلال جنگ جهانی دوم را نيز می توان افزود.
"...رئيس جمهور کشورمان با اشاره به اينکه آمريکايیها به دنبال خاورميانه جديد هستند، متذکر شد: ما هم بر اين عقيدهايم که خاورميانه جديد حتما محقق خواهد شد البته بدون اسراييل...." (۱۴)
آقای احمدی نژاد ابايی ندارد که بگويد حتی خودی ها و ولی نعمت های اش را هم تحمل نمی کند : "...احمدینژاد در همايش طلاب مبلغ ماه رمضان با تاکيد بر اينکه يکی از مهمترين کارهای دولت آزادسازی بوده است، گفت: «يکی از آزادسازیهای دولت اين بود که نظام اجرايی کشور را از قيد مطالبات پايان ناپذير احزاب رها کرد، اين دولت هيچ نيازی به حزب ندارد و من يک ريال هم به آنها باج نداده و تا آخر هم نخواهم داد، دولت تلاش کرده تا مردم را از اسارت عدهای که خود را مالک اين مردم میدانند رها کند.» اين اظهار نظرحتی صدای خودی ها ی " حزب موتلفه" را در آورد .(۱۵)
نياز به ستايش نيز دراحمدی نژاد درغالب يک" فروتنی دروغين" ," لات منشانه" و " الفقرالفخری" ازسويی , و خيال آفرينی کاذب از سوی ديگر جلوه گری می کند.
اين نياز که با عوامفريبی نيز همراه است به آن حد می رسد که عکاسی را فرا می خواند تا از او در حالت چهار زانو نشسته پای سفره ی نان و پنيری فقيرانه , و يا خوابيدن روی زمين , عکس بگيرد و به سراسر جهان ارسال کند.
احمدی نژاد خود را نماد نيکی , خير, مهر و عدالت می پندارد , و به همين دليل نيز قابل ستايش, و هر آن کس که با اوست مهرورز و عدالت جو ست :
".......احمدی نژاد که در کنگره نهايی پرسش مهر سخن می گفت، به پرونده اتمی ايران اشاره کرد و گفت: اروپايی ها دارند موضعشان را درست می کنند و شرقی ها هم که از قبل موضعشان مشخص بود، غير متعهدها هم از قبل با ما بودند،
فقط يکی دو تا از اين کشورها مانده اند که آنها هم چيزی از مهرورزی و عدالت نمی دانند".(۱۶)
نشانه های اختلال های خلق و خويی ( مانيک- دپرسيو) نيز در او ديده شده است . نا آرامی و قدم زدن به هنگام بر گزاری جلسات , تند خويی , پرخاشگری , فحاشی و فرياد زدن از سويی و ساکت و خجول و کم حرف بودن از سويی ديگر شمه هايی از اين اختلال ها ست (۱۷) .از ميان علايم اختلال های خلق وخويی , وشخصيتی ,آنگونه که اطرافيان شان نيز گفته اند بر شدت اضطراب و بی تابی ايشان نيز افزوده شده است.
نشانه های نارسيسسم و "خود شيفتگی بد خيم " بيش از اختلا ل های ديگر ديده شده است:
" آزادی حقوق شهروندی موجود در کشور ما درهيچ کجای دنيا به اين اندازه نيست."(۱۸)
" نظام جمهوری اسلامی ايران مترقی ترين نظام حکومتی درجهان است ."(۱۹)
" اين طور نيست که انقلا بی کرديم و حالا به نوبت حکومت کنيم مثل حکومت های ديگر, خير! اين انقلاب می خواهد به حکومت جهانی برسد"(۲۰)
".....در ادامه همان سفر به جزيره بالی وارد شديم....در اين ميان تعدادی زيادی از دانشجويان هندو به ديدار ما آمدند . آنها فرياد می زدند Ahmadinejad we love you ( احمدی نژاد ما عاشق تو هستيم). اين وضعيت را ما يک ماه بعد در کشور چين هم داشتيم. جايی که دانشجويان نيمه شب به ديدار ما آمدند و برنامه ريزی کردند و سازماندهی کردند و ابراز علاقه به ما می کردند....."(۲۱)" ... در امريکا دانش آموزان امريکايی می گفتند اينجا نمی گذارند ما صدای شما را بشنويم . اين دانش آموزان به من شماره تلفن هايشان را دادند و گفتند شما زنگ بزنيد ما صدايتان را پشت بلند گوی مدرسه می گذاريم تا همه بفهمند شما جه می گوييد....." (۲۲)
"....در جريان سفر به آمريکا ...از طرف دانشگاه کلمبيا مدام به ما فشار میآوردند که میخواهيم يک بحث علمی با شما در دانشگاه داشته باشيم. ... گفتم نمی گذارند اين جلسه برگزار شود چرا که سخنان ما همه چيز آنها را به هم خواهد ريخت. بعد هم ديديد که اجازه ندادند و گفتند نمیتوانيم امنيت دانشگاه را تأمين کنيم ...."(۲۳)
" ...چندی پيش که به نيويورک رفته بودم، جاهايی که ماشين آهسته تر میرفت، جوانان آمريکايی که مرا میشناختند با ديدنم دستهاشان را مشت میکردند. "(۲۴).
«... پيشرفت در مسير هستهای به منزله حرکت قطاری است که فاقد دنده عقب و ترمز است اما فرمان و هدايت آن در دستان انسانهای صالح است " (۲۵)
" از تمام دنيا برای حل مشکلات شان با ما تماس می گيرند و می خواهند تا ما به وسيله دانشمندانمان مشکلات آن ها را حل کنيم و اين مساله باعث شده است تا نظام های استکباری از اين امر عصبانی باشند."(۲۶)
".... امروز دنيا از وضع موجود بشدت خسته شده و بدنبال الگوی جديدی می گردد و تنها جايی که می تواند اين الگو را در مقابل جهانيان قرار دهد ايران است و اين يک احساس مسئوليت است. (۲۷)
"... هرجا میرويم نام حکومت اسلامی ايران میدرخشد. چشم ملتها به حکومت اسلامی ايران است... روزانه دهها هزار نامه از سراسر جهان پيش من میآيد که در آنها اقشار مختلف سراسر جهان ضمن بيان وضعيت نامناسب خود از ما میخواهند که ايران مقتدر بماند و روزی بتواند آنها را هم از دست طاغوتيان نجات دهد... مردم جهان از ما می خواهند که
نجاتشان دهيم".(۲۸) و اين سخن را در شرايطی بر زبان می آورد که به گفته ی خود آقای رييس جمهور بخش بزرگی از مردم ايران از دسترسی به آب آشاميدنی سالم محروم هستند. ( ۲۹)
" ملت ايران در آينده نزديک به قدرت بلا منازع جهان" تبديل خواهد شد و يا در مورد تهديد های امريکا بر اين نظراست که:"....آنها که هميشه در دنيا دم از جنگ می زدند امروز در مقابل ايران جا زده اند و جرات نمی کنند از اين حرفها بزنند...."(۳۰)
نشانه ی فرافکنی را نيز در ارشاد رهبران کشور های جهان و نصايح او به آنها در رابطه با رعايت حق آزادی بيان و عقيده می توان ديد. نماد و سمبل ظلم و جباريت که ميهن اش را به بزرگترين زندان روزنامه نگاران و اهل قلم در جهان تبديل کرده است و سرزمين اش , سرزمين عدم تحمل و کشتار دگرانديشان است از نبود آزادی بيان و عقيده در امريکا شکايت داشته و دارد. رئيس جمهور حکومتی که به لباس پوشيدن و خصوصی ترين مسايل مردم ميهن اش نظارت و کنترل دارد از فقدان آزادی های فردی در امريکا می نالد.
آقای احمدی نژاد رهبران حکومت امريکا را جبار و ظالم می داند , و از آن ها خواسته است که" تواب" شوند و به راه ايشان گام بگذارند (۳۱) . او می خواهد " پنجره ای به سوی نور" برای آن ها باز کند. اين نمونه از فرافکنی ِ ظلم و جباريت از سوی رييس جمهوريک حکومت ظالم و جبار, می تواند ازنشانه های اختلال روانی باشد .
ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــ
منابع و زيرنويس فارسی:
۱- روزنامهء جمهوری اسلامی, ۲۷ مرداد سال ۱۳۸۸ / تارنمای گويا مرداد ۱۳۸۸
۲- احمدی نژاد : بيماری که خود از روانپريشی خويش بی خبر است, نظر يکی از روانپزشکان برجسته داخل کشور, سايت ايرانيان, اول دسامبر۲۰۰۵
۳- مسعود نقره کار, جنايتکاران تحصيلکرده / گويا و اخبار روز
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/03/085710.php
۴- سخنرانی احمدی نژاد, دوشنبه ۲۹ آبانماه ۱۳۸۵ و مريم بهروزی, دبير کل جامعه زينب, ۲۶ مرداد ماه ۱۳۸۵, آفتاب.
۵- سايت بازتاب ( تابناک), ۶ آذر ۱۳۸۴. و ر.ک به شهروند , شماره ۷۵۰ ۱۱ آذر ۱۳۸۴
۶- خبرگزاری رسا , تارنمای بازتاب ۱۴ آذر۱۳۸۴
۷-نوار ويديويی سخنرانی آقای احمدی نژاد – اين محموده – را می توانيد در سايت" گفتنی ها"ی آقای امير فرشاد ابراهيمی ( سه شنبه ۱۵ ژانويه ۲۰۰۸) مشاهده کنيد:
www.goftaniha.org
و يا به سايت you tube مراجعه کنيد.
۸و۹- نقل از نشريه آفتاب - اخبار روز, يکشنبه ۲۳ مهر ماه ۱۳۸۵- ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶
۱۰- احمدی نژاد: بيماری که خود از روانپريشی خويش بی خبر است, نظر يکی از روانپزشکان برجسته داخل کشور, سايت ايرانيان, اول دسامبر۲۰۰۵
۱۱- احمدی نژاد در نشست خبری با حضور خبرنگار رسانه ها , سه شنبه ۲۳ آبان ماه ۱۳۸۵
۱۲- ر.ک به اظهار نظرها پيرامون بخش اول مقاله , سايت پيک ايران
۱۳- نقل از نشريه آفتاب - اخبار روز, يکشنبه ۲۳ مهر ماه ۱۳۸۵- ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶
۱۴- به گزارش فارس, بازتاب ,۱۲ مرداد۱۳۸۶
۱۵- به گزارش فارس , تارنمای بازتاب شهريور ۱۳۸۶
۱۶- گزارش واحد مرکزی خبر وابسته به راديو و تلويزيون دولتی ايران , راديو فردا, ۱۸ شهريور ۱۳۸۶
۱۷- احمدی نژاد : بيماری که خود از روانپريشی خويش بی خبر است, نظر يکی از روانپزشکان برجسته داخل
کشور, سايت ايرانيان, اول دسامبر
۱۸- گويا نيوز , ۳ ارديتهشت ۱۳۸۴
۱۹ - پنجشنبه۲۵ فروردين۱۳۸۴- سخنرانی در مسجد ابوالفضل بوشهر
۲۰- انصار نيوز , دوشنبه , ۳۰ خرداد
۲۱و۲۲ و ۲۳ – ر. ک به منبع شماره ۸و ۹
۲۴- مصاحبه احمدی نژاد با شبکه جهانی جامجم: درايران امکان ديکتاتوری وجود ندارد، ايسنا / گويا و دوشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۸۶
۲۵- مصاحبه ی رسانه ای احمدی نژاد , به نقل از بازتاب , ۵ خرداد۱۳۸۵
۲۶-- سخنرانی در ايلام و سيستان و بلوچستان, ايلنا , آذر ماه ۱۳۸۴
و معنای " تمام دنيا "را از همين گزارش می توان در يافت : "..... به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در طول دو سال گذشته دکتر احمدینژاد به ۳۵ کشور خارجی سفر کرده که در اين ميان جمهوری آذربايجان و ترکمنستان سه بار، عربستان سعودی، ونزوئلا، مالزی و سوريه دو بار، کشورهايی بودهاند که احمدینژاد بيشترين سفر را به آنها داشته است.
ارمنستان، قزاقستان، قرقيزستان، افغانستان، الجزاير، بلاروس، کويت، عمان، امارات، قطر، اندونزی، چين، سنگال، گامبيا، کوبا، نيکاراگوئه و اکوادور ديگر کشورهايی بودهاند که احمدینژاد به آنها سفر کرده است.
دکتر احمدینژاد با انجام ۳۵ سفر خارجی در کمتر از دو سال، رکورددار سفرهای خارجی در ميان رؤسای
جمهور شد. ( سايت بازتاب ۱۱ شهريور۱۳۸۶)
۲۷- احمدی نژاد در امارات متحده , بازتاب , ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۶
۲۸- گفت و گوی احمدی نژاد با خبرنگاران در پايان سفرش به خوزستان, امروز, ۴ بهمن ۱۳۸۵
۲۹- سخنرانی در ورزشگاه بخش قرچک , دوشنبه ۸ آبان ماه ۱۳۸۵ ( فارس نيوز, دوشنبه ۹ ابان ۱۳۸۵)
۳۰- احمدی نژاد هنگام تقديم لايحه بودجه به مجلس , ۲۱ ژانويه ۲۰۰۷( اول بهمن ماه ۱۳۸۵)
۳۱- نامه احمدی نژاد به بوش , و به مردم امريکا, ۸ آذر ماه ۱۳۸۵
Sunday, September 13, 2009
We need to take any step to demolish this barbaric religion
2 Marsham Street, London SW1P 4DF
Telephone: 020 7035 4848
Fax: 020 7035 4745
E-mail: woolasp@parliament.uk
Commons and constituency details for him
House of Commons Phone number: 020 7219 1149
House of Commons Fax number: 020 7219 0992
I am writing to ask that Mr Hussain Muradi, an activist of the Council of Ex-Muslims of Britain and the One Law for All Campaign against Sharia Law in Britain, be granted protection. He is currently detained and under imminent threat of removal to Afghanistan.
If Afghanistan is not safe for Perwiz Kambakhsh who recently was pardoned and spirited out of the country after having been sentenced to death and later 20 years in prison for merely downloading materials on the status of women under Islam, it is certainly not safe for Hussain Muradi.
Hussain is an ex-Muslim atheist who has publicly renounced Islam in order to resist the threats and intimidations and to break the taboo that comes with such a renunciation. As you well know, apostasy is a crime punishable by death in Afghanistan and under Sharia law.
I urge the Home Office to immediately release Hussain and grant him protection.
Needless to say, his life and safety is the Home Office’s responsibility.
I look forward to a positive and speedy resolution of this situation.
Thursday, September 10, 2009
Wednesday, September 9, 2009
اسلام ناب محمدي
مشاهدات یکی از بازداشت شدگان از زندان اوین و چگونگی جان باختن امیر جوادیفر
خبرگزاری هرانا : سید علی اکبر خردنژاد فرزند سیدمحمد علی یکی از بازداشت شدهگان حوادث بعد از 22 خرداد است که در طول بازداشت با موارد متعدد شکنجه و بیقانونی مواجه شده و شرایط بسیار تلخی را از سر گذارنده است. برای روشن شدن جنایتهای مکرری که در زندان بر سر این جوان و دیگر زندانیان آمده با وی به گفت وگو نشستیم. وی در میان صحبتهایاش به جان باختن امیر جوادیفر اشاره میکند که او را در زندان اوین دیده است. او میگوید که جوادیفر به شدت مریض احوال بوده است و ماموران زندان اجازهی رفتن به بیمارستان را به پزشک نمیدهند و همین مساله باعث درگذشت امیر جوادیفر در زندان اوین میشود.
سیدعلیاکبر خردنژاد در روز 18 تیر حدود ساعت 4:30 عصر در چهارراه ولیعصر تهران توسط ماموران لباس شخصی بازداشت میشود. وی میگوید: «به شدت مرا زدند. بعد اسپری فلفل به چشمام زدند و با ضربات باتوم روی سر و صورتام مرا داخل ون نیروی انتظامی انداختند.»
خردنژاد بعد از بازداشت را اینچنین شرح میدهد: « کسانی که بازداشتام کردند دستهایام را از پشت بستند و مرا داخل ون بردند. از پشت سر به من حمله میکردند و مرا میزدند. فحاشی و تهدید به همه چیز حتا تجاوز. به کلانتری ۱۴۸ سر خیابان فلسطین برده شدم. ۳ نفر دستگیر شدهی دیگر هم همراه ما بودند که آنها عقب ون نشسته بودند. وقتی رسیدیم بازرسی شدیم و باز هم ما را در حیاط کلانتری زدند. اول ما را داخل یک قفس کردند و زشتترین الفاظ را خطاب به ما گفتند. پلیس و نیروی انتظامی آنجا هیچکاره بود.از پشت میلهها با باتوم به شکم ما میزدند و میخندیدند.
چون جای تکان خوردن نبود ما را تحتنظر به قسمت دیگر کلانتری بردند و بعد با کتک و پس گردنی درحالی که باید سرمان را پایین نگه میداشتیم به زیرزمین کلانتری بردند و مشخصاتمان را چک کردند.»
بازداشتیها را باز هم آنجا نگه نمیدارند. خردنژاد ادامه میدهد: «بعد باز هم با کتک سوار ون شدیم و به پلیس پیگیری واقع در نزدیک میدان انقلاب برده شدیم. از ما عکس گرفتند. یک برگهی باز جویی و آدرس و آدرس ایمیل و پسورد را هم از همه گرفته شد. تا فردا ظهر همانجا بازداشت بودیم. نزدیک ۲۰۰ نفر آنجا بودیم که نمیتوانستیم راحت نفس بکشیم. هوا کم بود و جا هم نبود. روی زمین میخوابیدیم. »
از علیاکبر در مورد تفهیم اتهام و رعایت موارد قانونی میپرسیم: «ظهر روز ۱۹ تیر یک آقایی به نام حیدریفر آمد و گفت تا آخر تابستان آزاد نمیشوید و همهگی به کهریزک منتقل میشوید. یک برگهی تفهیم اتهام به ما دادند که وقتی آن را خواندم گفتم حتما میخواهند اعداممان کنند؛ اقدام علیه امنیت ملی، بر هم زدن نظم عمومی توجه نکردن به فرمان پلیس، اغتشاش و... ولی بعد، از آنجا ما را با یک اتوبوس نیروی انتظامی که ۴ تا ماشین الگانس پلیس اسکرتاش میکرد به زندان اوین منتقل کردند.»
به کجا منتقل شدید و چه تعداد زندانی همراه شما بودند؟ «دقیقا نمیدانم چند نفر بودیم اما حدود ۶۰ نفر و یا حتا بیشتر هم بودیم. بعضی از صندلیها ۳ نفری نشسته بودند. در آنجا از ما عکس گرفتند با شماره. تشکیل پرونده دادند و به بند ۲۴۰ امنیت منتقل شدیم.
از وی در مورد وضعیت سلولها پرسیدم: «به سلولی که در آن بودیم میگفتند سوییت، چون حمام و توالت داشت. اول ۶ نفربودیم در سلول که چند ساعت بد ۲ نفر دیگه هم آمدند که توسط بسیج بازداشت شده بودند. هشت نفر در آن سلول بودیم. بسیار گرم و مرطوب و شرجی بود. طبقهی بالای اندرزگاه شماره ۹ بودیم. هیچ کس با ما حرف نمیزد، بعضی ها با ماسک میآمدند و میرفتند.غذاها به معنای واقعی آشغال بود. اکثرا ما را مسموم میکرد. هیچ دکتر یا حتا پرستاری نبود که به وضع زندانیان رسیدهگی کند. دارو نمیدادند. سر و صورت بچهها و بدنشان کبود بود. من پشت کمرم و پشت پای چپام و بازوی چپم کاملا کبود و کوفته بود. رضا طاهری ۱۹ ساله دانشجوی هوا فضای دانشگاه شریف دوتا چشماش سیاه شده بود. با باتوم به بینیاش زده بودند. به سختی میتوانستیم بخوابیم. جای کافی نبود. مدام به خودمان میگفتیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به ما اجازه نمیدادند زنگ بزنیم و به خانه خبر بدهیم. تا روز یکشنبه خیلی کوتاه فقط توانستیم زنگ بزنیم؛ در این حد که بگوییم دنبال کار ما باشند.
بعد از چند روز انگشتنگاری و غیره ما را با چشمبند به طبقهی پایین بردند. بعد فهمیدیم آنجا بند ۲۰۹ است. فکر میکردیم دیگر بازجویی میکنند اما حدود ۵،۶ روز هم آنجا بودیم. پنجرهها را اصلا باز نکردند، ما فکر کردیم میخواهند همینجا از بیهوایی خفه بشویم. بعد از چند ساعت پنجره باز شد. درهای سلولهای ۲۰۹ چوبی بود. احساس میکردیم شنود میشویم. با وحشت کامل و در بیخبری از اوضاع بیرون بودیم .اخبار دروغ به ما میدادند. به من گفتند پدرت سکته کرده است. به یکی دیگر گفتند مادربزرگات سکته کرده است. خوشبختانه ما فرض را بر این گذاشتیم که ممکن است دروغ بگویند. که همینطور هم بود.»
خردنژاد در مورد بازجوییها میگوید: «بازجویی با چشمبند بود. همراه با چشم بند فقط میشد برگه را دید. سوال میکردند و ما باید جوب را مینوشتیم. از روز تظاهرات که از صبح کجا بودیم تا هنگام دستگیری، نظرمان دربارهی انتخابات چیست و آیا با تظاهرات و اینگونه اعتراضات موافقیم یا خیر.»
شکنجه و فشار بر روی زندانیان در طی ماههای اخیر نگرانی محافل و گروههای حقوقبشری را در پی داشت. خردنژاد در این زمینه میگوید: «بودن در بنده ۲۰۹ خودش شکنجه است. اما قبل از انتقال به اوین ما را میزدند و فحاشی میکردند. در اوین وقتی نمیگذاشتند به خانواده خبر بدهیم یا خبری بگیریم خودش شکنجه بود. نه تنها برای من بلکه برای خانوادهام. به خودم لعنت میفرستادم که چرا پدر و مادر پیرم را تا حد مرگ نگران کردم. مادرم فکر می کرد من مردهام. حرفهای بدی میشنیدیم و تهدیدهای بدی میشدیم مثل اینکه دیگه آسمان را نخواهیم دید. با دنیا خداحافظی کنید. پاهای ما در این مدت فقط به فاصلهی ۲،۳ متری عادت کرده بود، چشممان همینطور. من در این مدت ۶ کیلو وزن کم کردم چون غذاها سرد یا نپخته بود. هیچ دکتری هم نبود به وضع ما رسیدهگی کند.»
وضعیت جسمی دیگر زندانیان از جمله مسائلی بود که از خردنژاد سوال کردم و وی جواب داد: «همه اکثرا در اثر ضربات باتوم به بدن کبودی داشتند. کورش خراسانی ۲ جا از بدناش شکسته بود اما هیچ وقت نگذاشتند برود و آن را گچ بگیرد. ۱۲ روز با پای شکسته و انگشت شکسته بود. بچههای آنجا همه از افراد تحصیل کرده یا دانشجو بودند. افراد با سن و سال بالا هم بودند. حدود ۶۰،۶۵ ساله. یکسری از بچهها را از سپاه یا مرکز بسیج آوردند که وضعیتشان خیلی بد بود. نزدیک به ۴۸ ساعت چشمانشان را بسته بودند. سلاح می گذاشتند روی سرشان که دستور داریم شما را بکشیم. آنها را تا حد مرگ بشین پاشو داده بودند و کتک زده بودند. وضعیت آنقدر بحرانی شده بود که میگفتند بسیجیها با خودشان درگیر شده بودند که نباید این کارها را با زندانیها بکنند. در سلّولهای دیگر سه دختر را دیدم که متوجه نشدیم آنجا چه کار میکنند.
خردنژاد در مورد آزادی و شرایط بعد از زنداناش اینچنین میگوید: «با قید کفالت آزاد شدم. برگه ی سفید گذاشتند جلوی خالهام و ایشان امضا کردند. من هنوز مبلغ کفالت را نمیدانم. بعد از آزادی جرأت نکردم به بچهها زنگ بزنم. چون گفته بودند زنگ بزنی میآییم دنبالتان. یک خانمی وقتی که از زندان آزاد شدم دم زندان عکس یک نفر را نشانام داد. آن موقع چون به شدت ضعیف شده بودم به خاطر نیاوردماش اما بعد از چند روز یادم آمد که او را در کلانتری ۱۴۸ دیده بودم. وقتی رسیدم انگلستان با آنها تماس گرفتم. متاسفانه فهمیدم او امیر جوادیفر بوده و شهید شده است.»
از او میپرسیم از جوادیفر چه چیزهایی به خاطر دارد و او میگوید: «یادم است یک دکتر بالاخره پیدایاش شد. دکتر میخواست امیر و یکنفر دیگر را به بیمارستان ببرد اما لباس شخصیها نمیگذاشتند. دکتر حتا با آنها در گیری لفظی پیدا کرد و گفت بنویسید که نگذاشتید من ببرماش. چون من مسئول جان اینها هستم».
خیلی واقعا برام سخت است که آن روزها را به خاطر بیاورم. وقتی یادم میآید از اینکه اینها هموطن من هستند احساس شرمندهگی میکنم. آنها بربر بودند. جای ورم باتومهایشان روی سرم هنوز هم مشخص است. وقتی یادم میافتد که من میتوانستم به جای امیر جوادیفر باشم گریهام میگیرد...
Thursday, September 3, 2009
علیرضا عصار ترانه اعتراضی
علیرضا عصار
http://www.youtube.com/watch?v=Ek772bopyCQ&NR=1
http://www.youtube.com/watch?v=bg0r3jgdmqM&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=s3IAhw7Qb0U&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=GMq2fTmIz5Q&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=pRN70_T2Nks&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=pkVlsuUyzfk&NR=1